اوج و فرودهای قیام مسلمبنعقیل(ع) در کوفه، تغییر و تحولات محیط قدرت از انسجام اولیه شیعیان به سمت و سوی قدرت گرفتن امویان و سیرحوادثی که در این مقطع رخ میدهد، همگی از چنان جاذبههایی برخوردارند که دیده بصری هر بینندهای را مینوازند و ذهن او را در تکاپوی تحلیل فرازوفرودهای بیانی و تصویری اثر به محاسبه میاندازند.
تفکر جامعه در دیدار تصویری با این برهه زمانی درسهای بسیاری بر میگیرد؛ درس خداشناسی، ساختارشناسی تاثیرات خواص و عوام بر تحولات حادث شده در فرایند شکلگیری قیام کربلا و انعکاس رسانهای آرمانهای مستتر در فرهنگ جهاد اسلامی همگی در قالبی میگنجد که میتوان از آن تحت عنوان سینمای عاشورایی یاد کرد. این نمونه ژانر سینمایی بومی در ظرف درونی، بطن مفهومی و متن تصویری خود دارای پتانسیلهای شگرفی در تولید یک اثر با شکوه ملی و دینی است؛ بهویژه جابهجایی قدرت در شهر کوفه و نحوه چرخش 18هزار دعوتکننده از قبله توحید به قبله شرک و از نماد خداپرستی یعنی سیدالشهدا بهسوی چهره حقیقی و تجسم انسانی عبودیت شیطان و هوای نفس در پرتره اجتماعی یزید درسهای مهمی را برای جامعه دینی ایران بهدنبال خواهد داشت.
سینمای عاشورایی با توجه به این ظرفیتهای نهفته در باطن مفهومی و محتوایی خود، تاثیراتی مهم و راهبردی بر شکوفایی و احیای جایگاه سینمای دینی در ایران دارد و از قالب مفهومی آن میتوان به صدور بسیاری از آرمانها و ارزشهای تنیده شده در باور و اعتقادات جامعه ایرانی به مرزهای بینالمللی اقدام کرد و فرهنگسازی دینی را نه در قالب برنامههای پرسروصدای همراه با پوشش گسترده رسانهای بلکه مبتنی بر یک قالب تصویری درام از واقعیت با هویت تاریخی و دینی به انجام برسانیم.
با سینمای عاشورایی میتوان به پایدارسازی فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه کمک کرد و شجاعت انسانی، صلابت ایمانی و تفکر قرآنی را بهگونهای تمام قد و غیرشعاری در بستری از تصاویر برجسته و مؤثر از شهادت اولیاءالله در صحرای کربلا به ذهن جامعه نفوذ داد.
از نگاهی دیگر تصویرسازی صحنههای بکر کربلا اگرچه هزینهبر و زمانبر است اما در شرایطی که از بعد فرهنگی دچار شبیخون شدهایم و آرمانهایمان تحتالشعاع برنامههای پردامنه شبکههای رسانهای غرب قرارگرفته و از عمق نگاه دینی و باورهای انقلابی در بسیاری از طبقات اجتماعی کاسته شده است، میتوان با فرهنگ جاودان عاشورا و ارزشهای درونی آن همچون حماسه ایثار و شهادت، خون و پیام، مجد و شرف و شجاعت و صلابت عاشوراییان، دین را حفاظت کرد.
با توجه به همین مسئله باید درنظر داشت که در نمایش وقایع ظهر عاشورا که جاذبترین المانهای بصری، ماندگارترین مولفههای کلامی و جاودانهترین پیامهای انسانی را درون خود دارند با چالش مهمی چون نمایش چهره معصومان(ع) روبهرو هستیم؛ تجربه رسانه ملی و سینما در بازتاب برهههایی از زندگانی ائمه معصومین(ع) بهخوبی نمایانگر آن است که تا چه میزان جهت تصویرسازی آن دوران کار سختی را پیش رو داریم.
البته هنرمندان ایرانی برای حل این مشکل تمهیداتی را اندیشیدهاند که بهطور مثال میتوان به تحلیل مفهومی صفات امیرمومنان(ع) در آینه وجودی مالک اشتر در مجموعه «امامعلی(ع)» یا پوشاندن چهره امامرضا(ع) با هالهای از نور در «ولایت عشق» اشاره داشت اما از آنجا که قالب حماسه و ایثار عاشورایی با دلاوری و شجاعت اباعبدالله(ع)، خاندان اهلبیت(ع) و یاران ایشان معنا گرفته، هنوز هنرمندی دوربین خود را به صحرای کربلا و جغرافیای جنگ عقیدتی حق و باطل نبرده است.
سخن آخر اینکه اگرچه در طول سه دهه، تصاویر حضور دلاورانه یاران، سفیران و فرستادگان اباعبدالله (ع) در شهر کوفه انعکاسی قابلقبول در رسانه ملی و سینما داشته اما هنوز هم منتظر روزی هستیم که در یک قالب تصویری به صحنههای بیبدیل شهادت اهلبیت(ع) در عاشورا با دیدی تصویری بنگریم تا عظمت حماسه کربلا نه در پرتو معناشناسی حماسه و ژرفکاوی ایثار در قالب بیانی و رفتاری یاران اباعبدالله(ع) بلکه منطبق بر شمایل دینی خاندان عصمت و طهارت(ع) و به عینیت رساندن ذهنیتهایمان از عاشورا در قاب تصویر متجلی شود.
اوجهایی چون شهادت حضرت مسلمبنعقیل(ع) و هانیبنعروه در کوفه، تطابق مفهومی به خود آمدن و بازگشت به جبهه حق در رفتارشناسی حربنیزید ریاحی در کربلا، معناشناسی شهادت در سیره حضرت قاسمبنحسن(ع) و حضرت علیاکبر(ع)، نماز ظهر عاشورا، شهادت یاران اباعبدالله(ع)، حضور حضرتقمربنیهاشم (ع) در شریعه فرات و به شهادت رسیدن ساقی ایثارگر دشت کربلا، سکانس تلخ اصابت تیر به گلوی طفل شیرخوار امامحسین(ع) و در نهایت سکانس پرمعنای حضور اسب بدون سوار در کنار خیمهها بهعنوان نمادی از شهادت اباعبدالله(ع) بهعنوان قابهایی برجسته در ثبت تصویری حماسه، ایثار و شهادت در کربلا بهشمار میروند. ظهور دو خورشید در آسمان نیز بازتابی از عظمت عاشوراست و در تحلیلی معناشناسانه از واژه ثارالله تداعیگر حضور ذات اقدس الهی، نور وجود نبی مکرم اسلام(ص)، بانوی دو جهان فاطمهزهرا(س) و امیرمومنانعلی(ع) بهعنوان ناظران، شاهدان و گواهان روز محشر خواهد بود.
هجوم سپاه کوفه برای غارت خیمهها، صحنه آتش زدن خیمهها که هم نمادی از غلبه به شمار میآید و هم از روی ترس و برای مخفی کردن اسامی کسانی که به امامحسین(ع) نامه نوشته بودند صورت گرفت - به این علت که تمامی نامهها در خیمه امامحسین(ع) بود - سرهای بر نیزه رفته و عبور کاروان اسیران از کنار اجساد شهدای نینوا همگی از جنبههای نمادین و انتقال پیام دارای جاذبههایی در انعکاس تصویری است که بر تفکر هر بینندهای اثر میگذارد.
البته بهدلیل آنکه توحش کوفیان باعث دل آزردگی است، باید در نمایش فیلمی با چنین صحنهها و تصاویر تکان دهنده، سیستم درجهبندی سنی را رعایت کرد. سکانس ماندگار رسوایی یزید و بنیامیه در پرتو خطابه ماندگار حضرتزینت(س) و امامسجاد(ع) در شام میتواند بهعنوان نقطه پایانی روایت در نظر گرفته شود.
از زاویهای دیگر میتوان گفت که نقطه کانونی روایت عاشورایی، واکاوی چرایی اطلاق عنوان حماسه به حرکت امامحسین(ع) است و نقطه ثقل دیگر روایت حضور استوار و پایدار امامحسین(ع) و یاران ایشان در تقابل با لشکر تا بن دندان مسلح کوفه بهشمار میرود و اعجاز هنر را اگر در حماسه خون و پیام ادغام کنیم، قالبی بدیع بهوجود میآید که همان سینمای اصیل دینی است.